آخرین مطالب پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان ی دنیاچشم انتظاری بهار زندگی من هم گذشت
دلم میخواهد شب باشد، من باشم و تو ...
به خیالم تو خواب باشی ...
نگاهت کنم، آرام ببوسمت... نوازشت کنم... و آرام بگویم دوستت دارم ... و تمام حرفهای دلم را که وقتی نگاهم میکنی نمیتوانم بگویم عاشقانه نجوا کنم... و تو در سکوت بشنوی و از عشقم سر کیف شوی ، اما چشمانت را باز نکنی و به خیالم خواب باشی... ! من هم به خیالت ندانستم که بیداری...!
نظرات شما عزیزان: شیر یا خط دانشجویی : اگه شیر اومد میخوابم ! اگر خط اومد فیلم میبینم ! اگه راست ایستاد درس میخونم mehrnoosh
ساعت19:05---9 ارديبهشت 1395
غــــــــــــــــــــــصه مراکــــــــــــــــــــــــــ ــشت...!!!
وقتی دیــــــــــــــــــــــدم ، دست به سینه ایستاده ای !!! من تمام راه را برای آغـــــــــــــــــوشت دویــــــــــــده بودم ... ! mahasa
ساعت14:14---12 فروردين 1395
به سلامتی هر کس که درونش داره میسوزه اما ترجیح میده لبهاشو بدوزه....وبلاگ عالی داری
مهربانی تا کی؟ بگذار سخت باشم وسرد! باران که بارید.. چتربگیرم وچکمه! خورشید که تابید... پنجره ببندم و تاریک! اشک که امد.. دستمالی بردارموخشک! او که رفت نیشخندی بزنمو سوت.... مهربانی تا کی؟
شنبه 4 مهر 1394برچسب:, :: 14:14 :: نويسنده : غریبه
|